داده ها ممکن است با ارزش ترین منبع استراتژیک ما باشند، اما تنها زمانی که به طور موثر از آن استفاده شود. اگرچه دادههای سیلو به ساده نگه داشتن سیستمهای فردی کمک میکنند، اما نشاندهنده یک فرصت از دست رفته است. وحدت داده ها کلید ایجاد هوش تجاری واقعا قدرتمند است. این ادغام دادهها و پیوند حسگرها و محرکها با کارایی هوش مصنوعی بینشهای عملی ایجاد میکند که میتواند منجر به کارایی عملیاتی قابلتوجهی در طیف وسیعی از صنایع و بخشها شود.
ساختمانها و شهرهای هوشمند نمونهای عالی از قدرت یکپارچهسازی دادهها هستند. در حال حاضر، ساختمانها 40 درصد انرژی جهان را مصرف میکنند و 33 درصد از انتشار گازهای گلخانهای آن را تشکیل میدهند. یک ساختمان هوشمند، با سیستمهای مدیریتی مختلف یکپارچه، میتواند انتظار داشته باشد که هزینههای انرژی و تعمیر و نگهداری را سالانه از طریق کنترل واکنشی گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع (HVAC)، سیستمهای روشنایی آن، و مدیریت هوشمند مکانیابی کارگران کاهش دهد. امروزه شهرها 60 تا 80 درصد انرژی جهان را مصرف می کنند و سیسکو تخمین می زند که شهرهای مبتنی بر اطلاعات می توانند بازده انرژی خود را 30 درصد در طی 20 سال بهبود بخشند. این قدرت همسویی است. داده های تجزیه و تحلیل مناسب خدمات را با افرادی که از آنها استفاده می کنند متصل می کند و یک سیستم گسترده را در یک کل کارآمد ادغام می کند.
پس چرا این همیشه در مرکز داده صدق نمی کند؟ آب و هوای امروزی یکی از بررسی های فزاینده بر روی بهره وری انرژی، امنیت دارایی و کیفیت خدمات است که در آن مراکز داده نیز باید با افزایش نیازهای پردازش و گرما مقابله کنند، زیرا مشتریان خواستار تجزیه و تحلیل داده های پیچیده تر هستند. امنیت ساختمان و مدیریت سختافزار اغلب در سیلوهای جداگانه وجود دارد، با این حال مراکز داده برای برآورده کردن تقاضا باید از هر منبع ممکنی که در دسترس است استفاده کنند.
پارادایم جدید شبکه های هوشمند
خوشبختانه نیاز به همسویی زمانی ایجاد میشود که ابزارهای تحقق آن آسانتر از همیشه در دسترس هستند. دستگاه های اینترنت اشیا (IoT) اکنون قدرت بیشتری برای جمع آوری، پردازش و تجزیه و تحلیل داخلی داده ها دارند. کار بر روی لبه نیاز به پهنای باند آنها را به شدت کاهش میدهد، نیازهای پردازش خارجی را کاهش میدهد و تأخیر end-to-end را از 100-250 میلیثانیه به 10-20 میلیثانیه کاهش میدهد، صرفاً با رفع نیاز به ارسال مداوم مقادیر زیادی از دادهها به سرورهای ابری.
دستگاه های اینترنت اشیا نیز بالاخره شروع به صحبت با یکدیگر با یک زبان مشترک کرده اند. محبوبیت روزافزون پروتکل انتقال تله متری صف پیام (MQTT) که در بالای شبکه استاندارد صنعتی TCP/IP قرار دارد، به این معنی است که ادغام دادههای این دستگاهها در سرور یا برنامههای مبتنی بر ابر آسانتر از همیشه است. MQTT منبع باز و مبتنی بر استانداردهای باز است، که باعث می شود توسعه یکپارچه سازی نقطه پایانی یا اتوماسیون جدید بر اساس داده های آن ساده باشد، حتی زمانی که آنها برنامه های کاربردی سفارشی هستند که برای رفع نیازهای منحصر به فرد طراحی شده اند. در واقع، در حال حاضر هیچ دلیلی وجود ندارد که سیستمهای نظارت بر دوربین و امنیت مرکز داده در شبکهای جدا از سنسورهای مدیریت زیرساخت مرکز داده (DCIM) موجود باشند.
نقش در حال تحول دوربین شبکه
همانطور که پردازش لبه رشد میکند، نقش دوربین بسیار بیشتر از پخش ویدئو با کیفیت بالا است. این یک حسگر قدرتمند و همه کاره است که می تواند مدیریت اطلاعات را تغییر دهد. دوربین ها به بخش مهمی از ماشین های حیاتی تبدیل شده اند. آنها بخشهای غیرقابل دسترس تجهیزات حیاتی را کنترل میکنند، به اپراتورهای جرثقیل کمک میکنند تا بارها را دقیقاً در موقعیتی که باید باشند قرار دهند و به تیمهای لجستیک در ردیابی آن بارها در هر کجا که میروند کمک میکنند. به بیان ساده، آنها کارایی های جدیدی را ممکن می سازند. در فضای خردهفروشی، تجزیه و تحلیل ویدئویی مبتنی بر هوش مصنوعی به خردهفروشان کمک میکند تا جزئیات دقیقتر را بررسی کنند، دادههایی درباره تعداد مشتریان، زمان اقامت آنها، مراجعه مجدد یک مشتری و نرخ تبدیل تولید کنند. دادهها به بهینهسازی طرحبندی فروشگاه و سادهسازی فرآیندهای پرداخت کمک میکنند.
در مرکز داده، سادگی و ماهیت باز MQTT به مدیران این فرصت را میدهد تا دادههای جدید و قدرتمندی را که نیازهای سیستمهای DCIM مدرن را برآورده میکند، با در نظر گرفتن دوربینها فراتر از امنیت و استفاده از آنها به عنوان حسگرهای هوشمند، ادغام کنند. به عنوان مثال، نظارت بر حرارت را در نظر بگیرید. یک حسگر حرارتی داخلی ممکن است متوجه یک نقطه داغ در رک سرور شود و داده های آن را به دوربین حرارتی برساند. سپس آن دوربین میتواند تصویری حاوی تمام دادههای مربوطه را به یک سیستم مدیریت ویدیو منتقل کند و به مهندس یک نشانگر بصری واقعی از محل وقوع مشکل بدهد. به طور همزمان یک زنگ از طریق یک بلندگوی بوق IP دارای MQTT به صدا در می آید و یک هشدار را به دستگاه تلفن همراه اپراتور می فرستد.
دوربین ها حتی ممکن است برای برخی از نقش های نظارت بر مرکز داده بهتر از هر سخت افزار دیگری مناسب باشند. دوربین های مادون قرمز می توانند به عنوان اولین درگاه تماس برای تشخیص نشت گاز یا دود مورد استفاده قرار گیرند، در حالی که سایر دوربین ها و سنسورها می توانند نشت آب را تشخیص دهند یا باز یا بسته بودن کابینت سرور را تشخیص دهند. این داده ها را می توان به سادگی با DCIM ادغام کرد و به عنوان تصاویر همپوشانی بصری نمایش داد و اطلاعاتی را از مجموعه ای از دستگاه ها و حسگرها در سراسر سایت ارائه کرد. با داشتن اطلاعات دقیق، مهندسان آگاه می توانند فوراً برای اصلاح هر گونه مشکل اقدام کنند. ترکیبی از داده ها از انواع حسگرها ممکن است به نوبه خود منجر به کارایی بیشتر شود، مانند بهبود راه حل های خنک کننده به طوری که آنها برای استفاده بهینه انرژی تنظیم شوند.
فرصت ها و راه حل های جدید
یافتن راههای جدید و بدیع برای تفسیر و استفاده از دادههایی که دوربینهای شبکه جمعآوری میکنند، یا حتی تغییر فرآیند و استفاده از ویژگیهای دوربین به روشهای جدید و نوآورانه، فرصتی برای کاهش شدید مصرف انرژی، هزینه و الزامات پیچیدگی DCIM است. مراکز داده در حال تلاش برای یافتن کارایی در هر کجای ممکن هستند، بنابراین استفاده از دوربین های شبکه مدرن برای طیف گسترده ای از برنامه ها می تواند یک حرکت زیرکانه باشد. علاوه بر این، کسانی که قبلاً از دوربینها برای اهداف امنیتی استفاده میکردند، میتوانند از پتانسیل کامل این دستگاهها برای مزایای عملیاتی نیز استفاده کنند و اطمینان حاصل کنند که دستگاههای کمتری مورد نیاز هستند و عملکردها ساده میشوند.
زمان آن فرا رسیده است که مرکز داده واقعاً هوشمند به یک امر عادی تبدیل شود. این به معنای کنار گذاشتن راهحلهای DCIM موجود یا تعویض حسگرهای حیاتی نیست – بلکه به معنای استفاده از هر بخش از دادههای موجود برای ایجاد فرصتهای جدید و در عین حال بهترین استفاده از دستگاهها و راهحلهای متصل به روز برای دنیایی هوشمندتر و ایمنتر است.